بیمان فد دلم رو کند از خودش
وقتی که رفت ندید تنم سرد شده
رسید به گوشم که به دنیا اومده
الهائی شک واسه خودش مرد شده
بیمار فد چقدر دعایی کرده بودم
امیر آسینه، هیدریا
فاقط رو
سایت خاطرهsecond
جالبه آره
بعدش حوالت شماarded
که اغل از من گریخ
گر تو هم از من گری
زیوای بر احوال من
گلایی نیست
من و فاصله ها همزادی
گاه تو را از بور ببینم
خوب خوب از حال من
با دوستش زیباست
با یار بی فراری
از دوست درد مانت
از یار یادگاری
نیمه رام مادرم فای سیاهی
کیستی جیم جمالت
که اصلا آدم مندن نیستی
درون نمازه میتو سر به سر خاک زنید
دردامو حساب نکن امشب و مهمون منی
دل به دل راه نداشتین روزایی وای من
تو چه میدونی شبا از حال بیتا به دلم
بودنت یه درد و هنوز بودنت درد دگر
یکی نیست پرسد از دهن چکشیدی ای بزرگ
لاله دیدم روی زیبای تو هم آمد بیا
شوله دیدم زرکشتی های تو هم آمد بیا
تو سن و پول آسمانی مجلسی آرازته
روی موی مجلس ها رای تو هم آمد بیا
بود لرزان شوله شمیه در آقوس نفیم
لرزش سلفه سمنسای تو هم آمد بیا
در جمن پرگانی آمد بلی ننشست رفت
چشمایی گریم بیزو
کمرم بنده شکست آن کمندگی سو
وقت باران همه پنجرها می رفته
باز کنین پنجر را باز هوا می خواه
می سبب نیست که من خیره به لبهای تو هم
بکش رو بیچار نکنین فاشه ما می خواه
مرز ما بیشتر از یک قدم فاصل نیر
دو قدم را بیا شون چه دوتا می خواه
دنها
کجا بدون من چشما یه نیمه جون ما دیستن فقط خدا می دونه
باقتی ببینی عشق مرافقی بدون هیچ رهونه
دل به دریها زدی گل بازی می کد پشتی من
کم غمی نیست دل به بارت واسه تو مشتی من
کودکی دست ساله بودم می شنیدم پس پرنده
عشق می رمید در این دنیا مثل آقا رفنده
عز مرگم بگذارید بیاید ما برم
در زمینه بشینت بازم تمام باقرم
جای تلخین به بالای سرم لخزنین
شاهدی رخص کنن جمعه شما کفزنین
روز مرگم وسط سینه من چاک زنین
من در اون دل من یک قلم تا تزنین
خوم شدم در این شبه سنگی مرا پیدا کنین
از خیابانه در تنگی مرا پیدا کنین
وقتی جنها بیشترم با خنده یادت می کنم
سخت درد می دانم یک روز آدش می کنم
بی سبب نیست که در مصرحه ات می بانم
در دیگه یک جنس شما می خواهم
آی
آرامش قلب خسته من برگرم